مفسران و قرآن پژوهان در شماره و تعداد نام هاى قرآن اختلاف نظر فراوانى دارند. ابوالفتوح رازى در تفسیرش 43 نام براى قرآن ذکر نموده است (1) . زرکشى به نقل از قاضى ابوالمعالى، معروف به شیذله، 55 اسم برشمرده (2) و بعضى دیگر، شمار اسامى قرآن را به هشتاد رسانیده اند (3) .
بسیارى از عناوینى را که این بزرگان در شمار اسامى قرآن آورده اند، در قرآن به صورت وصف قرآن به کار رفته اند و نه اسم. عدم تفکیک میان اسامى و اوصاف قرآن کریم از یک سو، و تفاوت برداشت ها و سلیقه ها در گزینش نام ها از سوى دیگر مى توانند دلیلى بر اختلاف آرا در این زمینه باشند. جالب است بدانیم که بعضى عقیده دارند براى قرآن، نامى غیر از قرآن وجود ندارد (4) .
مناسب تر آن است که عناوین قرآن را در دو قسمت، اسامى و اوصاف بیان نماییم:
الف) اسامى قرآن
از میان عناوین قرآن، به طور مسلم چهار عنوان به صورت اسم در قرآن به کار رفته است، که به ترتیب اهمیت و کثرت، عبارتند از:
1. قرآن: بل هو قرآن مجید. (5) (6) (7) (8) (9) و تنها عنوان قرآن، (10) به صورت اسم خاص براى این کتاب آسمانى مطرح است.
ب) اوصاف قرآن
گفتیم اختلاف سلیقه ها و برداشت ها، موجب اختلاف در شماره عناوین و اوصاف قرآن گشته اند. ما در این قسمت، عناوینى را که مستقیما به صورت وصف براى نام هاى قرآن ، کتاب و ذکر به کار رفته اند، یادآور مى شویم:
1. مجید: ق والقرآن المجید; (11) قاف، سوگند به قرآن باشکوه.
2. کریم: انه لقرآن کریم; (12) که این [پیام] قطعا قرآنى است ارجمند.
3. حکیم: یس والقرآن الحکیم; (13) یس [یاسین] سوگند به قرآن حکمت آموز.
4. عظیم: ولقد آتیناک سبعا من المثانى والقرآن العظیم; (14) و به راستى، به تو سبع المثانى [ سوره فاتحه] و قرآن بزرگ را عطا کردیم.
5. عزیز: وانه لکتاب عزیز لایاتیه الباطل ; (15) و به راستى که آن کتابى ارجمند است. باطل به سویش نمى آید.
6. مبارک: هذا ذکر مبارک; (16) این [کتاب] پندى خجسته است.
7. مبین: تلک آیات الکتاب وقرآن مبین; (17) این است آیات کتاب [آسمانى] و قرآن روشنگر.
8. متشابه: الله نزل احسن الحدیث کتابا متشابها; (18) خدا زیباترین سخن را [به صورت] کتابى متشابه نازل کرده است.
9. مثانى: الله نزل احسن الحدیث کتابا متشابها مثانى; (19) خدا زیباترین سخن را [به صورت] کتابى متشابه، متضمن وعده و وعید نازل کرده است.
10. عربى: انا انزلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون; (20) ما آن را قرآن عربى نازل کردیم; باشد که بیندیشند.
11. غیر ذى عوج: قرآنا عربیا غیر ذى عوج لعلهم یتقون; (21) قرآنى عربى، بى هیچ کژى; باشد که آنان راه تقوا پویند.
12. ذى الذکر: ص والقرآن ذى الذکر (22) ; ص. سوگند به قرآن پراندرز.
13. بشیر: کتاب فصلت آیاته بشیرا ; (23) کتابى است که آیات آن، به روشنى بیان شده . بشارتگر است.
14. نذیر: کتاب فصلت آیاته بشیرا ونذیرا; (24) کتابى است که آیات آن، به روشنى بیان شده.. .. بشارتگر و هشداردهنده است.
15. ق-یم: الحمدلله الذی انزل على عبده الکتاب قیما ; (25) ستایش خدایى را که این کتاب را بر بنده خود فرو فرستاد . [کتابى] راست و درست.
در پایان به یکى دیگر از اسامى قرآن کریم اشاره مى کنیم. این نام، گرچه در خود قرآن ذکر نگردیده اما برخى بر این عقیده اند که مشهورترین و رایج ترین نام در میان مسلمانان پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) مصحف بوده است و در زمان حیات پیامبر(ص) نام رایج و مشخصى که همه بر آن اتفاق نظر داشته باشند، وجود نداشته است. (26)
دکتر رامیار در پاسخ به این سؤال که چگونه این نام، با وجودى که در خود قرآن نیامده، بر این کتاب آسمانى نهاده شده، مى گوید:
وقتى ابوبکر قرآن را جمع کرد، به یاران پیامبر گفت که نامى بر آن بگذارند. پاره اى خواستند که آن را انجیل بخوانند; ولى دیگران را خوش نیامد. کسانى پیشنهاد کردند که آن را سفر بنامند; مثل سفرهاى پنج گانه یهود; این پیشنهاد هم رد شد. سرانجام، عبدالله بن مسعود، صحابى جلیل القدر گفت:
در مهاجرتى که به حبشه کردیم کتابى دیدم که آن را مصحف مى خواندند . این نام آن هنگام پذیرفته شد و بر قرآن کریم اطلاق گردید . نسخه هاى قرآن را هم، که عثمان به اطراف فرستاد، مصحف خوانده اند که بعدها همین ها، مصاحف عثمانى نام گرفت. مجموعه خصوصى هریک از صحابه را هم مصحف مى گفتند; مثل مصحف ابى بن کعب یا مصحف معاذ. (27)
پس از رحلت پیامبر، در این که نام مصحف به سرعت از نام هاى رایج قرآن کریم گردید، سخنى نیست; اما این سخن که هیچ نام مشخصى در زمان حیات پیامبر(ص) براى کتاب آسمانى وجود نداشته، پذیرفتنى نیست. قرآن و کتاب ، نام هایى هستند که به صورت گسترده در روایات از زبان پیامبر اکرم(ص) و على بن ابى طالب(ع) و نیز صحابه آن حضرت به کار رفته اند.
حدیث نبوى معروف که فرمود: اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن (28) و یا فرمایش آن حضرت که: فضل القرآن على سائر الکلام کفضل الله على خلقه (29) و یا وصیت آن حضرت که فرمود: انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی (30) و ده ها، بلکه صدها روایت دیگر عصر نزول، که در آن ها از کتاب آسمانى مسلمانان به قرآن و یا کتاب یاد گردیده است، به خوبى شهرت این نام را در همان زمان اثبات مى نماید. (31) در بسیارى از روایات جمع آورى قرآن و تدوین مصحف کسانى هم چون زیدبن ثابت، نام قرآن را هنگام تدوین مصحف به کار برده اند.
چگونه ممکن است در طول 23 سال، مسلمانان هیچ نام مشخصى براى کتابشان نداشته باشند؟! دلیل دیگرى براى شهرت نام قرآن وجود دارد که عبارت از استعمال این عنوان در قرآن به صورت علم و اسم خاص است که در فصل پنجم به تفصیل از آن سخن خواهیم گفت.
علت شیوع نام مصحف پس از رحلت پیامبر(ص)، مساله کتابت و تدوین قرآن بود. صحیفه به چیزى که گسترده باشد اطلاق مى گردد و از این رو، صفحه اى را هم که بر آن مى نویسند، صحیفه گویند و مصحف مجموعه اى از صحیفه هاى نوشته شده است که بین دو جلد قرار گرفته باشد.
بنابراین، چون پس از رحلت، یکى از مهم ترین وظایف مسلمانان جمع آورى صحف نوشته شده قرآنى و یا کتابت قرآن به دست بعضى از نویسندگان صحابه بود، این نام در چنین زمانى و فضایى شایع گردید.
در همان زمان نیز مصحف، اسم براى هر کتاب مجلد بوده است، خواه قرآن باشد یا غیر آن. محمد بن سیرین مى گوید:
لماتوفی النبی(ص) اقسم علی ان لایرتدی برداء الا لجمعة حتى یجمع القرآن فی مصحف.
ابوالعالیه مى گوید:
انهم جمعوا القرآن فی مصحف فی خلافة ابی بکر.
کلینى در کافى به نقل از امام صادق(ع) آورده است:
من قرا القرآن فی المصحف متع ببصره .
در روایت معروف زید بن ثابت آمده است:
فتتبعت القرآن اجمعه فکانت الصحف عند ابی بکر .
همین اوراق و صفحات، پس از مرگ عمر در دست دخترش، حفصه بود تا آن که هنگام جمع آورى قرآن در زمان عثمان، وى طى پیامى به حفصه به او اطمینان داد که: ان ارسلی الینا بالصحف ننسخها فی المصاحف ثم نردها الیک . در تمام روایات فوق و ده ها روایت دیگر، آن چه مطرح است جمع قرآن در مصحف، یعنى یک کتاب مجلد است; یعنى مصحف در همان معناى لغوى خود به کار رفته است (32) .
گزیده مطالب
1. اسامى قرآن عبارتند از: قرآن ، کتاب ، ذکر و فرقان .
2. نام مصحف پس از رحلت پیامبر به جهت جمع آورى قرآن در یک مجلد رایج گشت.
3. براى قرآن برخى نزدیک به هشتاد وصف ذکر نموده اند. بعضى از مشهورترین اوصاف قرآن عبارتند از: مجید، کریم، حکیم، عظیم، عزیز، مبارک، مبین، عربى، بشیر و نذیر.
2. البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 371 - 373; و ر.ک: الاتقان، ج 1، ص 159.
3. دکتر محمود رامیار، تاریخ قرآن، ص 31 و 32.
4. القرآن الکریم و روایات المدرستین، ج 1، ص 274.
5. بروج(85) آیه 21. این عنوان 55 مورد به همین صورت و 9 مورد به صورت قرآنا به کار رفته است.
6. ص(38) آیه 29. این عنوان نزدیک به صد مورد براى قرآن به کار رفته است.
7. انبیاء (21) آیه 50 و نیز حجر (15) آیه 9. این واژه در بیست مورد براى قرآن به کار رفته است.
8. فرقان (25) آیه 1.
9. ر.ک: مناهل العرفان، ج 1، ص 15.
10. ر.ک: علت علم بودن قرآن ، ص 52.
11. ق (50) آیه 1 و نیز ر.ک: بروج (85) آیه 21.
12. واقعه (56) آیه 77.
13. یس (36) آیه 1 و2; و نیز ر.ک: یونس(10) آیه 1.
14. حجر (15) آیه 87.
15. فصلت (41) آیه 41 و42.
16. انبیاء (21) آیه 50; ص (38) آیه 29.
17. حجر (15) آیه 1.
18 و 19. زمر (39) آیه 23.
20. یوسف (12) آیه 2.
21. زمر (39) آیه 28.
22. ص (38) آیه 1.
23 و 24. فصلت (41) آیه 2 و 3.
25. کهف (18) آیه 1 و 2.
26. دکتر محمود رامیار، تاریخ قرآن، ص 9.
27. همان، ص 11 و 12.
28. اصول کافى، ج 2، ص 599; بحار الانوار، ج 89، ص 17، حدیث 16.
29. علوم القرآن عند المفسرین، ج 1، ص 70.
30. ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 9 - 14 با نقل سى حدیث.
31. ر.ک: بحار الانوار، ج 89 و 90، کتاب القرآن.
32. براى توضیح بیشتر ر.ک: القرآن الکریم و روایات المدرستین، ج 1، ص 264 - 277.
(برگرفته از کتاب درسنامه علوم قرآنی / حسین جوان آراسته)
عناوین یادداشتهای وبلاگ